نویسنده : محمد س
زمانی که با مواد مخدر آشنا شدم احساس خیلی خوبی داشتم و حس
میکردم با مواد زندگی خیلی بهتر و شادتر میشه.
در ابتدا فکر میکردم هر زمانی که بخواهم میتونم مصرف رو قطع
کنم .تا اینکه برای بار اول تصمیم گرفتم که دیگه مصرف نکنم.اما موفق نشدم.
بار دوم هم امتحان کردم باز هم شکست خوردم. بعد از چندین
بار قطع مصرف موقتی و بازگشت دوباره به اعتیاد به این نتیجه رسیدم که گرفتار شیطان
بزرگی شده ام و نا امیدی به سراغم آمد. از زندگی هیچ لذتی نمیبردم و هر روز صبح که
بیدار میشدم حس نفرت نسبت به خودم بیشتر میشد.
راه های زیادی را امتحان کردم اما موفق نشدم. تا اینکه توسط
یکی از آشنایان پیام کنگره را دریافت کردم. با حالی کاملا ناامید وارد کنگره شدم.
اما در همان روزهای اول فهمیدم که کار کنگره 60 بر اساس حساب و کتاب است و با
روشهای دیگر متفاوت است.
در اینجا در اولین قدم به جای کلمه معتاد که از این کلمه
متنفر بودم به من را با اسم مسافر صدا زدند.
مشارکت ما بسیار مودبانه و آموزش دهنده بود. حس نا امیدی
رفته رفته کم رنگ شد. و امیداواری حال خوب جایگزین شد.
به لطف خداوند ، آقای مهندس دژاکام و راهنمای بزرگوارم آقا
مهرداد و همه خدمتگذاران کنگره و البته با خواست قلبی خودم بیماری اعتیاد من درمان
شد و اکنون که در سفر دوم هستم به حس حال بسیار رسیدم که در تمام عمر هرگز این حس
را تجربه نکرده ام و آرامش را با تک تک سلولهایم حس میکنم و به آینده بسیار
امیدوارم.
از قدرت مطلق می خواهم که به من توفیق دهد تا در وادی خدمت
و کمک به هم نوعان با عدالت و معرفت و عمل صالح و سالم که سرلوحه کار کنگره است ،
عمل کنم و در این راه ثابت قدم باشم.
در پایان از راهنمای عزیزم آقای مهرداد امیری و تمامی
خدمتگذاران نمایندگی کرمانشاه تشکر میکنم.
۱- سلام بر شما
لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید؟
سلام دوستان علی
هستم یک مسافر:
مدت هفت سال تخریب
داشتم، آنتی ایکس انواع موادمخدر،مدت سفر ۱۰ ماه، روش درمان DST،داروی درمان شربت
OT با راهنمایی استاد عزیزم آقای مهرداد امیری، ورزش در کنگره تنیس روی میز و
درحال حاضر مدت دو سال و شش ماه است که با دستان توانمند و پر مهر آقای مهندس آزاد
و رها هستم.
در ادامه سفر نیکوتین
(سیگار) داشتم به روش DST و آدامس نیکوتین با راهنمایی آقای علی خان بیگی، مدت
سفر ۱۰ ماه و مدت ۸ ماه است که رهاهستم.
۲- لطفا برایمان
توضیح بدهید که چگونه با کنگره آشنا شدید و چرا تصمیم گرفتید که در جایگاه کمک راهنمایی
خدمت کنید؟
آشنایی من با کنگره
توسط یکی از اقوام نزدیک که خودش مصرف کننده بود اتفاق افتاد و آن زمان آقا مهرداد
مسئول شعبه کرمانشاه از من خواستند که یک هفته بصورت مهمان در جلسات شرکت کنم و پس
از آن تصمیم گرفتم سفر درمان رو شروع کنم وبه مرور زمان به آموزش و مطالب کنگره علاقمند
شدم و متوجه شدم که مطالب و منابع آموزشی کنگره برایم بسیار مناسب ، پر محتوا و قانع
کننده بود و تنها جایی بود که پس از مراجعات مکرر مرا در یک مسیر درست و بهبودی جسم،
روان و جهان بینی قرار داد،لذا به همین خاطر جایگاه کمک راهنمایی را انتخاب کردم و
اکنون با علاقه به افرادی که خواستار درمان ازطریق یک روش خوب و مناسب هستند در حال
خدمت هستم.
۳- در خصوص وظایف
راهنما و رهجو توضیحاتی را برایمان بیان بفرمائید؟
بصورت کلی وظیفه
راهنما انجام عمل سالم بر اساس عقل و عشق وایمان است و در کنگره در این زمینه دستورالعمل
و روش داریم و دیگر اینکه راهنما باید برای رهجو از همه نظر الگو باشد، در غیراینصورت
یک حس و حال خراب گریبان گیر راهنما میشود و میتواند خطرناک هم باشد.
اما در مورد وظایف
رهجو به عقیده من و با توجه به صورت مسئله اعتیاد و همچنین بواسطه این که در دوران
مصرف روی احساس و عقل رهجو پرده حجاب کشیده شده است، قدرت درست تشخیص مسائل را ندارد،
بنابراین رهجو می باید همه مواردی را که در جلسات و لژیون تاکید می شود را رعایت کند
و اینکار بسیار سهل و آسان است، البته یک چهارچوب اولیه وجود دارد که شامل نظم و انضباط
مثل رفت و آمد سروقت و میزان و زمان مناسب مصرف دارو و مطالعه کتب و جزوات آموزشی و
همچنین نوشتن وادی ها و برداشت از CD و دیگر اینکه با حضور مستمر در جلسات و لژیون و اجرای
دستورات راهنما که انجام این موارد منجر به درمان و رهایی رهجو در مدت زمان تعریف شده در کنگره میگردد.
۴- به نظر شما چگونه
یک شخص می تواند در کنگره ۶۰ تبدیل به یک خدمت گزار واقعی گردد؟
زمانی که رهجو در
طول مدت سفر همواره در حال تزکیه و پالایش باشد و همچنین در حال تلاش برای افزایش دانایی،
احساس و نیت خدمت گذارشدن در وی بوجود می آید واین موضوع بصورت خواست واقعی در شخص
متجلی می شود و در ادامه این خواست شخص می تواند به خدمت گذار واقعی در کنگره تبدیل
شود.
۵- خدمت کردن و خدمت
گزار بودن در کنگره ۶۰ چه تاثیری در سفر درمان برای رهجو دارد؟
به نظر من خدمت کردن
یعنی درمسیر ارزشها قرار گرفتن که بر خلاف مسیر ضد ارزشها است، از طریق خدمت می شود
تخریبها و خسارات وارده را به خود شخص ،خانواده و جامعه جبران کرد و بازتاب خدمت گذاربودن
به صور مختلف در شخص آشکار میشود، ازجمله آن دریافت انرژی مثبت ، حال خوب و برکات مادی
ومعنوی می باشد وهمه این موارد با خدمت در کنگره برای شخص اتفاق می افتد.
۶- لطفا از حس و
حالی که با خدمت در این جایگاه دارید را برایمان عنوان کنید؟
حس و حال خود من
بهترین دلیل و گواه برای انجام این خدمت است به این صورت که هر روزی که اهمیت بیشتری
برای انجام وظایف قائل شوم، شاخص و نشانه اش این است که آنروز من یک شور و شعف خاصی
دارم و بقول معروف انرژی مثبت بسیار بالایی را دریافت میکنم و لذت جایگزین
تمام خستگی هایم میشود و این مسئله برایم تداعی می شود که هیچ مشکلی نیست که
آسان نشود.
۷- با تشکر از اینکه
وقت خودتان را در اختیار سایت شعبه کرمانشاه گذاشتید در پایان مصاحبه چنانچه پیام و
یا توصیه ای دارید بیان بفرمائید؟
در این مصاحبه سئوالاتی
راجع به خدمت وخدمت گذار واقعی مطرح شد و پیام من برای کسانی است که خواست واقعی خدمت
را دارند، جایگاه های خدمتی در کنگره مثل یک شمشیر دولبه است یعنی خدمت در یک جایگاه
هم می تواند انسان را به لبه پرتگاه وجاهای خطرناک ببرد و آسیبهای شدید به شخص وارد
کند و هم می تواند شخص را به جاهای بالایی در زمینه انسانیت و موقعیت های اجتماعی ،
اقتصادی و معنوی برساند،و این با خود شخص است که با عمل سالم و خلوص نیت خودش این مهم
را تضمین کند که خدای نکرده به تباهی کشیده نشود.
در پایان مصاحبه
از خدمت گذاران سایت و همچنین از تمامی خدمت گذاران شعبه کرمانشاه وگنگره ۶۰ کمال تشکر
را دارم و آرزوی موفقیت و سلامتی را از خداوند متعال برای همه خواستارم.
تهیه و تایپ
: مسافر منصور
تصویر برداری: مسافر
بهرام
تنظیم و ثبت : مسافر
جواد
منبع : نمایندگی
کرمانشاه
دستور جلسه:تعهد و وفای به عهد و تاثیر روی من
بنام قدرت مطلق
در روز پنجشنبه مورخه ۱۳۹۹/۴/۵ سومین جلسه از دور دوم سری کارگاههای اموزشی مجازی کنگره ۶۰ لژیون سردار نمایندگی کرمانشاه با نگهبانی مسافر جبار عبدی و استادی ایجنت محترم شعبه کرمانشاه آقا مهرداد و دبیری مسافر رامین با دستور جلسه پس انداز در نمایندگی رآس ساعت ۱۵:۳۰ با حضور اعضای لژیون سردار برگزار گردید
خلاصه سخنان استاد . . .
خیلی خوشحالم که در جمع شما دوستان و اعضای لژیون سردار نمایندگی کنگره شعبه کرمانشاه هستم .
در مورد دستور جلسه باید بگم که خدمت کردن بلاعوض در کنگره بزرگترین کار و پس انداز به حساب میاد و هر کس در هر جایگاهی که خدمت میکنه در واقع عشق بلاعوض هست و خصوصا اینکه عضو لژیون سردار باشند و خدمتگزار و انجام هر خدمتی در کنگره نوعی پس انداز محسوب میشه خوشبختانه از زمان تشکیل لژیون کرمانشاه تا تبدیل شدن به نمایندگی کوچکترین خدمت و کمک از شعبه مرکزی نگرفته ایم و این باعث شدشعبه کرمانشاه روی پایه های محکم و مناسب برنامه ریزی بشه و تمام دوستانی که در این راه تلاش و خدمت کردن براشون مثل پس انداز است که در آینده از اون برداشت میکنند.
استاد در ادامه گفتند:
این اصل همواره در کنگره شصت ثابت شده که تمامی خدمتگزاران به ازای خدمت خالصانه و بلاعوض همیشه در حال پیشرفت هستند ، چه از لحاظ معنوی و چه از لحاظ اقتصادی، پس دوستان من و اعضای لژیون سردار متوجه قدر و ارزش این جایگاه باشیم وبدانیم که پول دادن و بخشیدن درراه این عمل عظیم پس انداز و کار بسیار بزرگی است و پاداش اینکار را در صور پنهان خواهیم گرفت و این قانون کائنات است که هر چه کمک کنیم چند برابر آن به ما برگشت خواهد خورد،بنابراین اعضای لژیون سردار مثل تیکه های یک پازل هستند و همه در این مورد مسئولیت دارند که نقش خود را خوب و تاثیر گذار به انجام برسانند.
با تشکر از همه دوستان عزیز که در این جلسه به صحبتهای من توجه کردند ، اکنون جلسه برای مشارکت دوستان در خصوص دستور جلسه باز است متشکرم.
مشارکت مسافر آقا جواد:
درخصوص پس انداز خداوند در قرآن کریم میفرماید اگر هر کمکی کنم هفتاد برابر آن جبران میشود و از خداوند متعال خواستارم فرصتی برایم ایجاد کند که بتوانم ، لطفی را که در کنگره به من کرده جبران کنم.
مشارکت مسافر آقا علی:
دوستان من وضعیت مالی مناسبی نداشتم و در واقع در رتبه صفر بودم که به کنگره وارد شدم و آموزش و سفر در کنگره باعث شدوضع مالی من دگرگون و در نتیجه خوب شود ، بنابراین مصمم هستم در کنگره خدمتگزار بلاعوض باشم و در حد توان از لحاظ مالی در اهداف کنگره نیز شرکت کنم.
مشارکت مسافر آقا مهدی:
من با توجه به اینکه از بدو ورود به کنگره جذب فرمایشات صحبتهای جناب مهندس دژاکام بنیان محترم کنگره شدم وهمچنین فرمانبرداری کردن ازراهنمای خودم و در نتیجه رسیدن به حال خوب در زندگی ، خودم را مسئول میدانم در حد توان در اهداف کنگره خدمتگزار باشم.
۰
حال خوش.
در جهان امروز ما و گذشته ،انسانها و حتی حیوانات همواره در پی رسیدن به حال خوش بوده و هستند و دربسیاری از موارد انسانها به صورت منفی این حال را در خویش به وجود آورد ه اند و به خیال خودشان جواب را پیداکردهاند؛ مانند مصرف مواد مخدر، الکل، روابط نامشروع، قمار و… که هرکدام مثل فواره های زیبا، سریع بالا رفته و با یک چشم بر هم زدن پایین می آیند و نه تنها دوام ندارند بلکه تخریبهای وحشتناکی هم به دنبال دارند. و یا در دهه های اخیر در مورد مثبت اندیشی و مدیتیشن و مراقبه زیاد شنیده ایم که باید مثبت نگر بود و باید شماصبح از خواب بر خواسته و عادات منفی و بد را کنار گذاشته و شروع به ابراز صفات مثبت درون خود کنیم، که بنده اصلاً منکر این دست کارها نیستم اما عموماً موقتی اند و بعد از چند روز همه چیز به روال گذشته برمیگردد.
در ابتدا باید بدانیم که برای از بین بردن هر صفت منفی اصلاً ممکن نیست ،از فردای آن روز دیگر آن عمل را انجام نداد، هرچند طی قرنها انسانها خواستار این کار بود ه اند، مثل قصه هایی که یک شبه هم چیز زیر و زبر شده و یاتوبه کردن در ادیان مختلف و غیره که میخواهند همه چیز یک شبه انجام شود، برای مثال؛ اگر کسی میخواهد دروغگویی را کنار گذاشته باید این را بداند که دروغ گفتن یک فرآیند است و در یک آن از بین نمیرو د و برای کنارگذاشتن آن باید موضوعات دیگری که باعث دروغ میشوند را کنار گذاشت و در حقیقت آنها هستند که دروغ رابه وجود آورده اند و خود انسان ذاتاً میلی به دروغ ندارند مثلاً شخصی که مواد مخدر مصرف میکند اگر یک پلیس یک قاضی و یا یکی از اعضای خانواده اش، از او بپرسند آیا مواد مصرف میکنی؟ قدر مسلم کتمان میکند ودست به هزار و یک دروغ برای فرار از آن شرایط میزند و اما اگر همان شخص مواد مصرف نکند و از او همان سؤال قبلی را بپرسند چه دلیلی دارد که دروغ بگوید، پس دروغگویی یک عقبه و کارنامه ای دارد که باعث این نتیجه میشود.
نتیجه: صفات زشت و منفی باید باهم از بین بروند آنها یکی یکی از بین نخواهند رفت و باید روش زندگی را عوض کرد و از نادانی به سمت دانایی حرکت کرد و باید نور را پیدا کرد تا تاریکی از بین رود. در جزوه دوم جهان بینی کاربردی از استاد امین ایشان میفرمایند: در جهان بینی ما به دنبال فراگیری قوانین زندگی هستیم،براستی که چنین است و اگر قوانین را ندانی و یا بدانی و اجرا نکنی در هر صو رت متضرزر خواهی شد، برای مثال ایشان میفرمایندکه کلید ورد به جهنم کینه و نفرت است، و کلید خروج از جهنم عدم کینه و نفرت است، حال این قانون و یا فرمان را بررسی کنیم. زمانی که شما بخواهید نسبت به کسی کینه و نفرت داشته باشید باید درابتدا خشم و نفرت را در خودتان آنقدر بزرگ کنید تا تبدیل به کینه شود یعنی خود شما تولیدکننده خشم و نفرت باشید و به آن را وجود آورده و بعد انتقال دهید و طبیعتاً در طرف مقابل نیز همچنین حسی به وجود میاید و این نیروی منفی قدرتش چندین برابر میشود و تبدیل به عملکردهای نا معقولی مثل قتل و و نزاع و.…میشود و در خوش بینانه ترین حالت ممکن است طرف مقابل شما پر از حسهای مثبت باشد و اصلاً متوجه این سیگنالهای منفی نشود و اصلاً آن را نپذیرد پس شما میمانید و دریایی از احساسات منفی که بعضاً تبدیل به بیمارهای جسمی و روانی و یا هر دو میشود. و این فقط یکی از قوانین و فرامین زندگی است که دیدیم چقدرمیتواند رعایت آن به ما در بهبود زندگی کمک کند و تمام این آموزشها و تفکرات به خاطر رسیدن به حال خوش ودر لحظه زندگی کردن است و خود حیات و خود زندگی و خود زیستن مطلب بسیار ارزشمندی است، ولی متأسفانه این نعمت عزیز را نادیده میگیریم و به امید یک مدینه فاضله زمان حال را هدر میدهیم. و نکته جالب اینجاست برای رسیدن به حال خوش هزینه های زیادی میکنیم ولی هر چه بیشتر تلاش میکنیم کمتر به دست میاوریم و هرچه میخواهیم به آن نزدیک شویم فرار میکند و گویی فرار است. حال براستی چه چیزی حال راخوب میکند؟؟؟
اولین شرط آن این است که آنچه حال ما را خوب میکند حال هیچکس را خراب نکند و یا آزادی آن است که به آزادی دیگران لطمه وارد نشود و مشخصه آن عمل سالم است هر چه انجام میدهیم سالم باشدو به کسی آسیبی وارد نکنیم، نکته اینجاست گاهی اوقات ما عمل سالم انجام میدهیم و حال کسی ممکن است خراب شود و این مربوط به عملی است که خود آن فرد انجام داده، مثلاً کسی ی میکند و قاضی او را روانه زندان میکند در اینجا قاضی عمل سالم را انجام داده ولی مجرم حالش خراب است پس این سوء برداشت به وجودنیاید و فکر کنیم همیشه باید همه از ما راضی باشند. تمام ادیان و بزرگان بیشتر در مورد قوانین زندگی سخن گفته اند و این قوانین و فرمانها برای زندگی کردن در این دنیا است نه بعد از مرگ، چراکه پرهیز از ضد ارزشها وپرداختن به ارزشها برای حال خوش است. نکته اصلی و شاه کلید این است که ی، رشوه، غیبت ، دروغ،، خیانت، و.… باعث میشود حال کس دیگری خراب شود و این یعنی نقض اولین قانون حال خوش. حال ماپیش خودمان فکر میکنیم من هزار قدم سالم برداشته ام و بعد از سالها و یا مدتی متوجه میشویم که فقط چندتا از آنها سالم بوده اند، و این قضیه پیچیدگی خاصی دارد و باید آن را کشف کنید.
اجازه دهید موضوع را با مثالی روشنتر کنم؛ شناخت نتهای موسیقی بسیار آسان است، پیانو پنج پرده دارد و دو نیم پرده و در مجموع هفت پرده، اما نواختن آن سخت و خوب نواختن آن بسیار سخت تر ، چقدر زمان و تلاش لازم است که نواختن را یادبگیریم تا بتوانیم چند قطعه را اجرا کنیم و این تلاش و زمان باید چندین برابر شود تا بتوانیم خوب بنوازیم و خودتان فکر کنید چقدر دیگر لازم است تا به استادی رسید. بنابراین دارا بودن حال خوش و انجام عمل سالم قیمت سنگینی دارد و قوانین هستی و عمل سالم هم همین است و فقط به دانستن نیست باید عملکرد و آنقدر درست و غلط را بنوازیم تا بتوانیم یک قطعه را اجرا کنیم و پرداخت حال خوش پیچیدگی بسیار دارد یکجا باید پول بدهی و جای دیگر باید پول بگیری، جایی باید کتک بخوری و جای دیگری باید کتک بزنی، جایی باید سکوت کنی و جای دیگری باید سخن بگویی، جایی باید گرسنه باشی و جای دیگری باید بخوری، جایی باید جان بدهی، وجای دیگری باید جان بستانی.
رهجو: برای درمان اعتیا د
استاد: تا چه چیزی کنار برود؟ و چه چیزی جایگزین شود ؟
رهجو: تا مواد مخدر کنار رود و مواد شبه افیونی بدن را ه اندازی شود.
استاد: پس نتیجه میگیریم تو اگر از حال مواد مخدر بگذری، به
حال خوش خمر طبیعی خواهی رسید و همه چیز به بهترین شکل در درون خودت هست به شرط آنکه
نامعقول را کنار زده تا معقول را دریابی و میتوا ن گفت مانند طلای اصل و بدل است
که در ظاهر شبیه همدیگر اند اما طلای بدل
هیچ ارزشی ندارد و فقط تظاهر به طلابودن میکند ،تمام ضد ارزشها فقط تظاهر به ارزش
دار بودن میکنند و برای رسیدن به طلای اصل باید بهای آن رابپردازی. نکته مهم در
زمان حال زندگی کردن است که متأسفانه عده کثیری درگذشته و یک عده دیگر هم
درآینده اند و گویی زمان حال را در مسلخ گذشته و آینده ذبح میکنی م و فراموش میکنیم بزرگترین معجزه حیات زندگی در زمان حال است و این خودش یک هنر است و رحمت و
بخشندگی خداوند فقط در بخشش گناهان مانیست بلکه در بخشیدن و فرصت زندگی دادن به ما
و ایجاد حیات و تنوع های بی نظیر آن است. به قول اکهارت تول در کتاب نیروی حال:
آینده و گذشته ای و جود ندارد اینها صفاتی است که ما به زمان داده ایم، آینده
زمان حالی است که بعداً میاید و گذشته زمان حالی بوده که قبلاً وجود داشته، و همیشه هر اتفاق، کشف،اختراع، موفقیت، خلقت و
همه و همه در زمان حال رخ داده است .
واما نتیجه کلی و سخن آخر:
1. حساب
خود را صفر کنید.
2. از
ضد ارزشها دوری و به ارزشها روی آورید.
3. به
مرور زما ن از جهل فاصله گرفته تا به
دانایی نزدیکتر شوید.
4. بایستی
خدمت گذار باشید و همه هستی را دوست بدارید.
5. در
زمان حال زندگی کنید.
نکته:
و انجام این اعمال به راحتی و به این زودی ها ممکن نیست و نیاز به تفکر و تجربه و آموزش دارد تا بتوان قطعا خوبی را در هستی به نوازش درآورد.
نویسنده: مسافراحسان لژیون چهارم نمایندگی کرمانشاه
تایپ و ویرایش :مسافر مهدی سایت نمایندگی کرمانشاه
درباره این سایت